منبع : کتاب کهن دیار نوشته ی بهنام محمدپناه

 

این کتاب به شدت توصیه می شود


 

 

 



فصل دوم تاریخ: دیداری نا به فرجام با قمر الملوک قاجار
 
18 ربیع الاول 1434 هجری قمری یکی از روزهای دیماه مصاف با 18 ربیع الاول 1268 هجری قمری تاریخ  به قتل رسیدن امیر کبیر در حمام فین کاشان بهترین زمان بود تا سری به نوه مشهورترین صدر اعظم ایران تنها بازمانده از دوره قاجار بزنیم؛ برای دیدار با او باید راهی انتهای شهر کرج جایی نزدیک به کوه‌های البرز شویم.
 
بارها و بارها در محافل مختلفی شنیده بودیم که ایران کوچک مهد مفاخر و مشاهیر است اما اکنون دیگر حضور نسلی از دوره قاجار آن هم نوه امیرکبیر در استان البرز مهری متقن بر این ادعا زد که به واقع البرز مهد مفاخر، مشاهیر و هنرمندان است.
 
در یک صبح سرد زمستانی بارانی راهی مسیری شدیم که ما را به نوه امیرکبیرصداعظم ایران می رساند؛ عکاس خبرگزاری مهر هم از روز قبل آفیش شده بود تا لحظه هایی ماندگار را از دل تاریخ بیرون بکشد و بازهم تیتر یک مفاخر فرهنگی کشور بنام  البرزی ها ثبت شود.

در طول مسیر بارها و بارها تصویر امیرکبیر را در ذهن مرور کردم.... تا اینکه به آخرخط رسیدم. اینجا انتهای کرج است، جایی نزدیک به دامنه های ستبر البرز، در فراسوی قله‌ها، اینجا آسمان نزدیک تر است انگار، کوچه ای عادی را طی کردیم تا به مجتمعی رسیدیم که نوه امیرکبیر در آنجا نگهداری می شود، حتی نمیشود تصورکرد که نوه امیرکبیر یکی از برجسته‌ترین صدراعظم های ایران در چنین جایی زندگی می کند! این کوچه شبیه بسیاری از کوچه های دیگر این شهر است؛ اما پشت این درها فرزندی ازنسل امیرکبیر زندگی می کند که گویا سالها است فراموش شده و در گوشه‌ای از یک آسایشگاه زندگی می‌کند. در این گیرو دارها و افکار بودم که به خود آمدم و دیدم هنوز به اتفاق عکاس پشت درب سفید این مجتمع در انتظار هستیم... با وجود آنکه هماهنگی‌های لازم با بهزیستی به عمل آمده  اما هنوز امکان ورود به داخل مجموعه را نداریم.
 
ساعت 11 صبح است و با اینکه بیش از یک ساعت است دق الباب کرده ایم اما درها هنوز به رویمان باز نشده؛ یک  ساعت بعد تماس گرفته می شود که با تمام تلاش هایی که صورت گرفته امکان دیدار با نوه امیرکبیر بنا به دلایل نامشخصی دست نمی‌دهد.
 
فکرش هم ناراحت کننده است برای خبرنگار جماعت کار نشد ندارد حتی اگر بشود از دیوارهم برای شکار این سوژه باید چاره اندیشی کرد و هرطور که می شود بنحوی وارد مجموعه شد درهمین فکر بودم که  درست در اوج ناامیدی به یکباره خانمی میانسال با روپوشی سپید برتن و چمکه های عاج دار بلندی در را به رویمان باز می کند و می گوید اجازه دارید وارد شوید و کوتاه با مدیر آسایشگاه صحبت کنید تا شاید راضی شود.

 

 

خانم جلوتر می رود تا هدایت مسیر را عهده دار شود.... از توصیف فضا جز یک حیاط معمولی با  شاخه های خشک در فصل سرد زمستان و قطره های بارانی که زمین را خیس کرده و پرده های آبی رنگی که از پشت شیشه ها پیدا است چیزی چشم را به خودش جلب نمی کند.
 
این بار به حضور مدیر مجموعه می رسیم خانمی خوش سیما و مقرراتی  که پشت میز ریاست مجموعه قرار دارد، آن سوی خط از طرف بهزیستی کرج در حال هماهنگ کردن هستند اما گویا این هماهنگی از نوعی دیگری است اینها را از شمه خبرنگاری میشد حدس زد، گوشه ای از دیوار این آسایشگاه تصاویری از سالمندان کنار هم چیده شده است...بارها و بارها عکس ها را زیر رو کردم تا شاید نشانه ای از خاندان صدر اعظم ایران در آن پیدا کنم، اما انگار قرار است این دیدار دست ندهد....
 
آن سوی دیوار لیستی از فهرست غذای روزانه نوشته شده و کنارش منشوری از حقوق سالمندان.....مدیرمجموعه بعد از آنکه مکالمه اش به پایان رسید سعی می کند که متقاعدمان کند که این دیدار را فراموش کنیم؛ اما مگر می‌شود!!!
او می گوید قمرالملوک دچار فراموشی و هذیان است، بعد از مرگش هم فقط وکیل اش است که کارهایش را عهده دار خواهد بود.سپس شماره ای از وکیل خانوادگی قاجار را می دهد، "آقای علیزاده" میگویند در صورت موافقت ایشان اجازه این ملاقات را داریم.
 
آقای علیزاده پس از شنیدن صحبتها برخلاف مخالفت های مدیرمجموعه کاملاً با دیدی باز موضوع را می پذیرد و می گوید باید چند روز فرصت بدهیم!! قطعاً حلاوت این دیدار با صبر شیرین تر خواهد بود؛ ما هم شاید دست از پا دراز تر از این دیدار نافرجام بازگشتیم اما به امید اینکه بزودی این دیدار دست دهد.

 

*****

 

 
فصل سوم تاریخ: دیدار با نوه صدر اعظم ایران در البرز
 

چند روز از بازگشتمان گذشت، از دست دادن سوژه ای به این مهمی شاید تا سالها جای افسوس را برایم باقی می گذاشت از این رو عزم خود را جزم کردم تا هرطور شده بدون توجه به نوع برخوردهای احتمالی و... تنها تمرکزم را روی سوژه اصلی قرار دهم. بالاخره پیگیری های مکرر جواب داد و از پایتخت مجوز این دیدار به شرط ها و شروط ها صادر شد. اما این دیدار یک شرط داشت و آن اینکه به هیچ عنوان مصاحبه ای با وی صورت نگیرد و تنها اجازه داریم عکس بگیریم!! در این مواقع است که می گویند کاچی به از هیچی... طبق قولی که دادیم قرار شد فقط برای گرفتن عکس دوباره عازم آسایشگاه شویم.



وقتی زنگ ورودی را به صدا درآوردیم عکاس مهر عنوان کرد که لنز دوربین اش را جا گذاشته؛ مثل خیاطی که قیچی ندارد!!! به واقع  این تاریخی ترین گزارشی است که تا به حال نوشته ام و هیچ گاه فراموش نخواهم کرد... به هر روی مجبور شدم تا برگشت عکاس مدتی را با مدیرمجموعه سپری کنم، کمی سخت بنظر می رسید...اما کم کم یخ شان باز شد و وقتی دیدند واقعاً مشتاق دیدن قمرالملوک هستم از من دعوت کردند که به همراه شان طی سرکشی وارد مجموعه و به قول قدیمی ها وارد اندرونی شان شویم...


خلاصه در نخستین اتاق این آسایشگاه  نوه امیرکبیرسکنی گزیده بود، خانم پیر و دوست داشتی که میخواستی ساعت ها کنارش بنشینی و با خاطرات گذشته به سالهای دور سفر کنی؛ اما افسوس که این مجوز را نداشتیم و فقط چند دقیقه اجازه گرفتن عکس وجود داشت.
 

 

 

 

 

او نه یک شاهزاده خانم با لباس های فاخر بود و نه همچون پدربزرگش جبه برتن داشت؛ او یک دوشیزه خانم  با لباس هایی معمولی، مثل بقیه انسانها بود... در سیمایش رگه هایی از اجدادش به چشم می آمد و خوش سر و زبان بود.
مدیرآسایشگاه ابتدا قمرالملوک را توجیه کرد و گفت: «برای بزرگداشت پدربزرگت قرار است گزارشی تهیه کنند و میخواهند از شما عکس بگیرند.» او هم با کلام دلنشین خود ابراز رضایت کرد و گفت: «خوب عکس بگیرید...» این عکس بگیریدش بدجور صدر اعظمانه بود!! عکاس از راه رسید و عکس‌های خود را از آخرین بازمانده امیرکبیرد ر تاریخ به ثبت رساند؛ قمرالملوک بسیار خوش مشرب و دوست داشتنی بود و مدام از ما سوال می‌پرسید. به او می گفتند زیاد صحبت نکند می گفت: «من کی روزش حرف زدم که شبش بخواهم حرف بزنم!» او تشخیص نمی داد الان روز است یا شب!!
شعرهایی را پراکنده زمزمه می کرد که حاکی از یاس و ناامیدی بود او می گفت زندگی کرده و دیگر به آخر خط رسیده است.. اما پشت چشمانش حرف های ناگفته فراوانی موج می زد که شاید مجال بیانش نبود...او هنوز سرزنده بود؛ شوق و امید به زندگی در چشمانش خودنمایی می کرد.


 
بیشتر مراوداتمان حول محور ژست گرفتن های قمرالملوک برای ثبت لحظه های ماندگار گذشت...حالت دست و پنجه هایش نشان می داد که زندگی مرفه ای را داشته و اکنون روزگار او را به این آسایشگاه کشانده است..آنطور که عنوان می شد بستگانش در خارج از کشور هستند و او در اینجا غریب است.


مدیرآسایشگاه در شرح حال نوه امیرکبیر گفت: او به بیماری وسواس دچار است و گذشته  مرفه اش اکنون زندگی در اینجا را برایش کمی دشوار ساخته ؛ تجربیات و سبک زندگی پیشین او با اکنون زمین تا آسمان متفاوت است؛ او روزی موزییسن بوده، عادت به پوشیدن لباس های آنتیک و شیک داشته است، حمامش هم مجلل و با تشریفات بوده  دراینجا حتی برای استحمام نیز مقاومت می کند زیرا زندگی که قبلاً داشته بسیار با آنچه اینجا تجربه می کند فرق دارد.او حتی مدتی هم در یکی از هتل های تهران زندگی می کرده و در نهایت تصمیم گرفته می شود که به کرج کوچ کند و روزهای پایانی عمرش را در اینجا بگذراند.

وقتی درباره جزئیات بیشتر گذشته قمرالملوک قاجار کنکاش کردیم وکیل اش با وجود نهایت همکاری تا آخرین لحظه از پاسخ دادن به بسیاری از سوالات سرباز زد....


درپایان این دیداربه یادماندنی مدیرآسایشگاه با لبخندی دلنشین گفت: این گزارش باتمام پیگیری هایتان نتیجه داد قطعاً خوشحال هستید ما نیز به جهت همکاری هایشان با تشکرعازم تهیه گزارش شدیم؛ حوالی ظهر بود سایر سالمندان در فضای لابی مجموعه در حال هواخوری بودند....
 
قطعاً مفاخر بیشمار دیگری همچون قمرالملوک ها در جای جای این استان حضور دارند  این مفاخر و مشاهیر سرمایه های فرهنگی این کشور هستند که باید تا زمان زنده بودنشان به یادشان بود، به دیدارشان رفت و برایشان بزرگداشت گرفت.

در پایان باید بگوییم قمر الملوک قاجار نوه صدر اعظم ایران که اقدامات پدربزرگت امروز بر صفحه کتاب قطور  تاریخ این کشور از دوران قاجار یادگار مانده؛ گرچه تو در ماه های پایانی عمرت بسرمی بری و همه چیز را به ظاهر فراموش کرده ای، اما یک تاریخ و یک نسل هستند که از اقدامات پدربزرگ ات به نیکی یاد می کنند.آری اقدامات مردان بزرگ تاریخ این کشورهیچ گاه از حافظه تاریخ این مرز و بوم پاک نخواهد شد.

 


 به ادامه مطلب رجوع کنید .

 

 


continue .

فعالیت 1  درس 11  -  

 

1-نبرد با دشمنان داخلی و خارجی

2-شورش های داخلی

3- بدگمانی نادر و رفتار های خشونت امیزش

4- عدم توجه به معشیت و اشتغال مردم

5-مهاجرت علما و دانشمندان و...

فعالیت2

 

هر سه در شرایطی به قدرت رسیدند که ایران دچار اشفتگی شده بود

 هر سه سلسه با نیروی نظامی و سرکوب مخالفان به سر کار امدند ..

. هر سه با تکییه بر نیروی ایل خود به قدرت رسیدند

 

فعالیت 3

 

با انقلاب صنعتی تولید افزایش یافت . اروپاییان برای مواد اولیه به استعمار کشورهای دیگر دست زدند و کالاهای

تولید شده را در کشورهای دیگر نیز به فروش رساندند که سود سرشاری را نصیب کشور خود کردند و همین امر

باعث شد قدرت سیاسی و نظامی اروپا افزایش پیدا کند .

 

فعالیت 4

 

مجهز بودن ارتش روسیه به  تجهیزات نظامی مدرن ... اشنایی به فنون جنگی جدید و در قابل سپاه ایران  که متشکل از

 

از جنگاوران ایلات و نیروهای داوطلب مردمی بود و دارای سلاح های ابتدایی ...

 

فعالیت 5

 

حفظ بزرگ ترین مستعمره ی خود یعنی هندوستان و جلوگیری از نفوذ روسیه و فرانسه به هندوستان

 

 


قسمت تاریخ مطالعات اجتماعی پایه نهم 

 

 

 

برای دریافت کلـــــــیک نمایید.

 

 

فاطمه فدایی

 


Tag's:

 

 

مجموعه سوال و جواب مطالعات اجتماعی نهم- نوبت اول درس1 تا12

 برای دانلود اینجا کلیک کنید

 

فاطمه فدایی


  1. اوضاع سیاسی ایران در هنگام تاسیس حکومت اسلامی چگونه بود ؟(داخلی و خارجی )
  2. حکومت صفی چگونه شکل گرفت ؟
  3. مهم ترین طرفداران شیخ صفی چه کسانی بودنذ ؟
  4. اقدامات شاه  اسماعیل را نام ببرید
  5. تغییرات مهم سیاسی ، اجتماعی و مذهبی در ایران که با تاسیس حکومت صفوی  ایجاد شد را بنویسید .
  6. دشمنان صفویان که بودند؟
  7. تمام دانسته های خود را درباره ی جنگ چالدران بگویید .
  8. اقدامات شاه تهماسب چه بود ؟
  9. موسس سلسله ی صفوی  ........ بود . صفویه به دست .......... تثبیت و تحکیم پیدا کرد و اوج قدرت در زمان ................. پادشاه صفوی بود .
  10. اقدامات شاه عباس  را بنویسید ؟
  11. پایتخت های صفوی  و علت انتقال هر پایتخت را بنویسید .
  12. علت ضعف های حکومت صفوی ؟
  13. چه عاملی باعث سقوط حکومت صفوی شد ؟
  14. صفویان کشور را چگونه اداره ی کردند؟
  15. نتایج اقدام های اداری و سیاسی شاه عباس چه بود
  16. چه قرونی را قرون جدید می نامند ؟؟؟؟؟
  1. روپایییان چگونه استعمار های خود را شروع کردند؟
  2. چه کشورهایی پیشگاان ااستعمار بودند؟
  3. علت برقراری رابطه ایران با کشورهای اروپایی چه بود ؟؟

 

 

                   طراح :  فدایی

 

 

 

 


فدکی ها
ABOUT

به وبلاگ ما خوش آمدید
CATEGORIES
TAGS
..DAILY..
ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
وبلاگ های فعال ایرانی
عشق بانمک
یه وبلاگ جالب و خنده دار
وب نامه مطهر
همفکری با دکتر شریعتی
حدیث
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

سلام خوش اومدین لینکمون کنید اگه دیدیم لینکمون کردید به طور خودکار لینک میشید.  با ارزوی موفقیت





OTHER

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 156
بازدید کل : 6373
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 39
تعداد آنلاین : 1


Alternative content



قالب وبلاگ | ابزار پیام نگار

قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار
دریافت کد خداحافظی ;